آواجانآواجان، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

.♥.هنرنمایی های آوا خانمی.♥.

هدیه♥.♥.

مامان جونم خونه نبود من خونه رو جارو زدم پاک و تمیز شد همه جا جارو زدن رو بلدم وقتی که مامانم اومد گفت : آفرین به دخترم یادم باشه فردا برات یه هدیه خوب بخرم مامان جون مهربونم کار می کنه صبح تا غروب پس کی باید به مامانم هدیه بده ، هدیه ای خوب "افسانه شعبان نژاد" ...
3 تير 1392

گل هایی که قول داده بودم♥.♥.

  اینم چند تا از کارهای ی که با هسته درست کردم . وسایلی که برای ساخت این گل ها استفاده کردم: حتما باید از چسب تفنگی استفاده کنید . آهنربا برای پشت گل ها گلبرگ ها : هسته ی خرما و هلو وسط گل ها :هسته ی ازگیل و گیلاس ساقه گل : چوب بستنی و چوب کبابی دوستان خوبم شما می تونید با سلیقه خودتون گل های دیگری با هسته های مختلف درست کنید. می تونید ساقه گل را رنگ کنید "بازم هست ولی باید تحمل کنید"      اینم از چوب کباب استفاده کردم که توی گلدان میزاریم  پشت این سه گل آهن ربا چسبوندم که می تونید برای تزیین کابینت و یخچال استفاده کنید. ...
1 تير 1392

من ، مامان تو هستم.♥.♥.

عروسک قشنگم من مامان تو هستم شب شده ، وقت خوابه بخواب به روی دستم ناز می کنم موهاتو برات لالا می خونم کنار تو ، دخترم تا صبح بیدار می مونم دلم می خواد که باشی همیشه سالم و شاد یادت باشه عزیزم دوست دارم من ، زیاد "شکوه قاسم نیا" ...
1 تير 1392

مامان و مامان بزرگ .♥.♥.

مامان جون من رفته اداره من توی خونه م اون سر کاره *** مامان بزرگم مونده تو خونه برام یواش اون لا لا می خونه *** مامان بزرگم خسته و پیره به جای من ، اون خوابش می گیره *** کاشکی مامانم بیاد دوباره مامان بزرگم بره اداره  " جعفر ابراهیمی " ...
23 خرداد 1392

صدای پا♥.♥.

مامان دوباره رفته بود کجا؟ اداره رفته بود! حالا یواش یواش می آد داره صدای پاش می آد خیلی دلم تنگه براش نشسته ام پیش داداش یکی اومد توی خونه وای خدا جون ، مامان جونه "جعفر ابراهیمی" ...
23 خرداد 1392